کاش می شد ....
15 فروردین 1392 توسط محمدی هنزئی
کاش می شد بنویسند مرا سینه زنت
کاش می شد بنویسند به نام حسنت
کاش در اول پرونده ی دنیائیمان
بنویسند غلام پسر بی کفنت
کاش می شد که مرا دست کرامات شما
بنویسد اسیر غم و در د و محنت
غزل مرثیه ی روضه ی ما هستی تو
من همان شمع برافروخته ی انجمنت
**
راستی مادر مظلومه ی غربت زده ام
در سوالم . جرم تو چیست ؟ چرا هی زدنت ؟
از هجوم در و دیوار و دستی سنگین
درد می کرد نگفتی ….همه جای بدنت
پیرهن بافته ای بهر حسین اما حیف
گفت زینب که غارت شده آن پیرهنت
یاسر مسافر