دکترین مهدویت
كاربرد واژه “دكترين” در كنار آموزه “مهدويت” اولين سوال را به ذهن مي آورد: دكترين به چه معناست و مراد از دكترين مهدويت چيست؟
پاسخ به اين سوال را مي توان در پاسخ هاي مختلفي كه كارشناسان به اين موضوع داده اند جستجو كزد. قصد داريم تا گزارشي از نظرات گوناگوني را كه در اين باره از محققان مهدي پژوه وجود دارد مرور كنيم.
آیت الله شیخ محسن اراکی، عضو مجلس خبرگان رهبری و سرپرست مجمع جهانی اهل بیت (ع) نيز معتقد است: دکترین مهدویت بر سه پایه استوار است، پایه نخست برقراری جامعه عدل جهانی است که هم ضرورت تشریعی و هم ضرورت تکوینی دارد. ضرورت تشریعی به این معنا که چنین جامعه ای از اخلاقی و قانونی بر کره زمین حکومت کند و چنین حکومتی شایستگی برقراری بر کره زمین دارد و جامعه انسانی بدون برقراری چنین حکومتی به سعادت نخواهد رسید و ضرورت تکوینی به معنا که قوانین حاکم بر جامعه و تاریخ، سرانجام سرنوشت جامعه انسانی را به این سو هدایت خواهد کرد که بر تمام سنت های حاکم بر جامعه و تاریخ برقراری چنین حکومتی اجتناب ناپذیر است و اگر برای تاریخ جامعه بشر نهایتی قابل تصور باشد نهایت همین خواهند بود یعنی پایان جامعه بشر پایان خرمی است و این پایان خرم همان جامعه عدلی است که با رهبری امام زمان (عج) برقرار خواهد شد. رکن دوم دکترین مهدویت این است که تجربه اجتماعی انسان در طول تاریخ گذشته این حقیقت را نشان داده است که برای برقراری یک جامعه سعادت مند راهی جز عدالت کامل وجود ندارد و انسان زمانی به عدالت کامل می رسد که عدالت کامل در جامعه انسان حکومت کند و هیچ یک از آرمان های دیگر جامعه بشر، مثل آرمان آزادی، لذت طلبی و حقوق بشر به معنای غربی معاصر آن، بدون آرمان عدالت راه به جای نخواهد برد و هیچ یک از این آرمان ها نمی تواند مشکلات جامعه بشر را حل کند و نمی تواند سعادت را برای بشر تضمین کند، اگر عدالت باشد هر نیکویی، خوبی و ارزش می تواند به حال جامعه بشر مفید باشد و تحقق آن کارگشا خواهد بود، اگر دالت را نفی کنیم هیچ آرمان دیگری برای جامعه بشر کارگشا نخواهد بود و عدالت هم تا در جامعه بشر، عمومی و فراگیر نباشد عدالت نخواهد بود یعنی ما نمی توانیم تصور کنیم که جامعه بشر یکپارچه باشد در حالی که عدالت تنها در یک بخش از جامعه بشر شکل بگیرد و در نقاط دیگر ظلم برقرار باشد، اگر جامعه بشر و سرنوشت انسان ها قابل تفکیک از یکدیگر بود شاید می شد این کار را کرد، ولی ما معتقدیم سرانجام همانطوری که در حال حاضر همه شرایط جامعه بشر همین حقیقت را می رساند که جامعه بشری تبدیل به یک دهکده بزرگ شده است، سرنوشت انسان ها با هم گره خورده و در شکل نهایی جامعه انسانی در روی کره زمین سرنوشت افراد بشر یکی خواهدبود و زمانی سرنوشت یکی بود بنابراین عدالت بدون عمومیت و فراگیری امکان پذیر نخواهد بود. نتیجه این می شود که اولا به جز از طریق عدالت انسان به سعادت نمی رسد، دوما به جز فراگیری سعادت در جامعه پیشرفته انسانی در جامعه که در آن مرزها فرو می ریزد و به جامعه ای واحد تبدیل می شود به جز عدالت فراگیر، عدالت قابل اجرا نخواهد بود و دکترین مهدویت این جا شکل می گیرد که باید در پرتو یک عدالت فراگیر، جامعه بشر در آخرین نقطه و مرحله زندگی خود یک جامعه ای سراسر از عدالت شود. رکن سوم دکترین مهدویت این است که اجرای عدالت در جامعه بشر جز با برنامه عادلانه کامل و مجری عادل به تمام معنا، اجرا شدنی نیست هم باید برنامه کاملا عادلانه باشد و هم مجری کاملا و صدرصد عادل باشد. مجری ای صد در صد عادل است که نه تنها از لحاظ رفتاری و تفکر صددرصد عادلانه می اندیشید و عادلانه عمل می کند، خطا هم نمی کند، چون بی عدالتی اگر با خطا هم باشد به هر حال بی عدالتی است و نمی تواند اهداف عدالت را پیاده کند. عدالت چه از طریق رفتار خطا تهدید شود و چه از طریق رفتار عمد، عدالت تام نخواهد بود، شاید عدالت نسبی محقق شود، منتها عدالت کامل تنها با رهبری امام معصوم شکل می گیرد. بنابراین جامعه عادلی که بخواهد عدلش فراگیر باشد راهی جز این ندارد که رهبری معصوم بر آن جامعه حکومت کند، نتیجه می گیرم سرنوشت جامعه بشر، سرنوشت عادلانه ای خواهد بود، آن عدالتی هم که سرنوشت نهایی جامعه بشر را رقم خواهد زد بر مبنای، رهبری معصوم شکل خواهدگرفت، که هم در اندیشه معصوم است هم در عمل.
حجت الاسلام زارع: استاد حوزه و دانشگاه در شيراز معتقد است افكار و انديشههاي مهدوي هنوز در حد دكترين نيست، اما وظيفه دستاندركاران اين مباحث را ارتقاء اين انديشه در حد “دكترين مهدويت” است.او مي گويد: براي واژهي دكترين (doctorin) معني و تعريف جامع و مانعي ارائه نشده است بعضي از جامعهشناسان و دانشمندان علوم سياسي آن را به عنوان « نظریه مكتب و آيين » مطرح نمودهاند كه به واسطهي آن عناوين و موضوعات و مسائل زيرمجموعهي آن را تفسير و تبيين ميكنند. بر اين اساس «دكترين» يعني اصل يا اصولي مهم و بنيادين كه ديگر نظريههاي مرتبط و ريز با آن معنا ميشود. برخي ديگر از انديشمندان، دايره آن را بسيار وسيعتر گرفتهاند و اينطور تعريف كردهاند كه: «دكترين» يعني: مكتب، آيين، آموزه، مباحث و اصول و قواعد و قوانيني پذيرفته شده توسط يك مكتب يا گروه و حتي فرد. بدين معني كه هر گونه فلسفه و نظام فكري و خط مشيي كه مبناي عمل قرار گيرد «دكترين» ميباشد. در نظام فكري اسلامي و شيعي، تعابيري از قبيل « آموزههاي مهدويت، مباحث مهدويت، گفتمان مهدويت، مكتب فكري-سياسي مهدوي، نظام فكري مهدوي و …» در مباحث مهدويت كاربرد دارد كه با توجه به تعريف اول استفاده كردن از واژهي «دكترين» در مباحث مهدويت خيلي صحيح به نظر نميرسد اما بنابر تعريف دوم ميتوان واژهي «دكترين» را در تعابير مهدوي اضافه نمود. البته در خصوص مهدويت، مباحث و افكار و انديشهها هنوز در حد دكترين نرسيده و وظيفهي دستاندركاران اين مباحث اين است كه انديشه مهدويت را در حد «دكترين مهدويت» ارتقاء ببخشند كه لازمهي آن توجه به نيازهاي فكري-مذهبي جهان امروز و توجه به معارف و وضعيت انديشهي مهدويت در حال حاضر و مروري دوباره بر آن و توجه به آسيبهاي وضعيت موجود و آسيب زدايي جدي و سپردن اين موضوع و انديشه در دست توانمندان است. در غير اين صورت كاربرد چنين واژهاي صحيح نميباشد و خطر به ابتذال كشيده شدن اين مكتب فكري وجود دارد. با توجه به ميزان اطلاعات و مطالعات و تلاشهاي علمي مكتب تشيع از يك طرف و نيز توجه به تعاريف متخصصين ار تعبير «دكترين» ، به كار بردن «دكترين مهدويت» بيشتر به مجاز و تعبيري مجازي نزديك است تا يك واقعيت. زيرا هنوز ما «نظريهاي جامع و كاربردي و كامل كه به واسطهي آن بتوان جامعهاي آرماني اسلامي و مطلوب تشكيل داد تا بتواند در حوزههاي مختلف زندگي انسان دخالت كند و نياز را برطرف سازد»،ارائه ندادهايم. نظريهاي كاربردي كه در آن ارتباط صحيح انسان با خدا، ارتباط صحيح انسان با خود، ارتباط صحيح انسان با طبيعت و ارتباط صحيح انسان با ديگر همنوعان؛مد نظر قرار گرفته باشد. در صورتي كه نظريهاي جامع، تعاليم علمي، فلسفي، سياسي، اجتماعي، اقتصادي مذهبي و … و بالاخره، مجموعهاي كامل از نظامهاي دين اسلام را ارائه دهيم تا به واسطهي آن انسان به تعالي مادي و معنوي و كمال حقيقي دست يابد آن نظريه ميتواند «دكترين مهدويت» لقب گيرد. در غير اين صورت بهتر است از آن به «مباحث مهدويت يا گفتمان مهدويت يا آموزههاي مهدويت يا…» غير از دكترين تعبير نمودالبته با توجه به افق روشني كه در سايهي نظام مقدس جمهوري اسلامي فراروي ما قرار گرفته ميتوانيم از اين واژه استفاده كنيم تا خودمان را از تنبلي و بيحالي و بيانگيزگي و علم بي عمل و بينظمي و … نجات دهيم و مهدويت را از وضعيت موجود كه تنها يك انديشه كلامي ميباشد و از آن ميتوانيم به عنوان چشمانداز آينده ياد كنيم بيرون آوريم و از دورهي گذار زودتر عبور كنيم و به وضعيت مطلوب و موعود نزديك و نزديكتر شويم. حجت الاسلام جعفری: محقق و پژوهشگر معارف مهدوی ، نيز در اين زمينه ديدگاهش را اينطور بيان مي كند: ارائه ی استراتژی جهانی مهدوی، در مقابل استراتژی هایی چون جنگ تمدّنها و پایان تاریخ الزامی است و مسلمانان برای زمینه سازی ظهور و آماده ساختن جهان برای پذیرش مهدی ال محمد (ص) باید استراتژی ارائه دهند.
دکترین برنامه کاربردی و راهبردی است که می تواند راهکاری مفید برای امروز و فردا ی نظام ما باشد و آموزه مهدویت اینچنین برنامه ای است . اندیشه مهدویت هم برای قبل از ظهور و هم برای بعد از ظهور یک آموزه راهبردی است.