امروز جمعه نیست ولی ..
05 اسفند 1391 توسط محمدی هنزئی
روزی هزار بار دلت را شکسته ام /
بیخود به انتظار آمدنت نشسته ام
هر روز این تویی که دعا میکنی برای من /
و من هر روز گناه کار تر از گذشته ام
تو غصه میخوری و گریه میکنی و غمگینی /
دلیل آن هم منم که آب از سر گذشته ام
چشمان تو کم سو شده از بس گریستی /
من عین خیالم نیست ، چه راحت نشسته ام !
هر جمعه قول میدهم آدم شوم ولی /
هم عهد خویش هم دلت را شکسته ام
امروز جمعه نیست ولی قول میدهم /
با بغض های گلویم و دل شکسته ام
میخواهم از نو ، نوکر خوب شما شوم /
آقا نجاتم بده ، از گناه خسته ام.