پیامبراکرم صلوات الله علیه وآله وسلم
هر گاه به نماز ایستادی ، با دل به خدا رو کن تا او نیز به تو رو کند.
هر گاه به نماز ایستادی ، با دل به خدا رو کن تا او نیز به تو رو کند.
آینه حسن :
ای کــه خــورشـید فلک محو لقای تو بود
مـاه را روشـنی از نـور ضـیـای تـو بود
تــویـی آن آیـنـه حـسـن خـداونـد کـریــم
کـه عـیـان نـور الـهـی زلـقـای تـو بـود
مـعـدن جود و سخـایی تـو که از فرط کرم
دو جـهـان ریزه خور خوان عطای تـو بود
ولی حق حسن العسکری ای آن که قضا
مـجـری امـر تـو و بــنــده رای تــو بـود
حــجـت یـــازدهــم نـــور خـداونـد جــلــی
ای کـه ایـجـاد دو عـالم ز بـرای تـو بـود
مـن کـجــا مــدح و ثـنـای تـو تـوانـم گـفتن
کـه بـه قـرآن خـدا مـدح و ثـنـای تو بود
نـه هـمـیـن جـای تـو در سامره تنـها باشد
کـه بـه دلـهـای مـحبـان تـو جای تو بود
بـی ولای تـو عـبـادت زکسی نیست قبول
شـرط مـقـبـولـی طـاعـات ولای تو بود
نـسـبـت قـامـتسـرو تـو بـه طوبی ندهم
زآن که طـوبی خجل از قد رسای تو بود
چـه غـم از تـابـش خـورشـیـد قـیامت دارد
آن کــه در روز جــزا زیـر لـوای تــو بــود
هـمـه شـب قـرب جـوارت زخدا میطلبم
کــه مـرا در سر شوریـده هـوای تو بود
در جـوار تـو زحـق خـواهـش جـنـت نـکنم
جنـت مـا بـه خدا صحن و سرای تـو بود
دیــده گــریـان نـشـود روز جـزا در مـحشر
هـر کـه گـریان به جهان بهر عزای تو بود
تـو ظـهـور پـسـر خـویـش طـلب کـن زخدا
چــون کـه مـقبـول خـداونـد دعای تو بود
تـا ابــد بـر تــو و اجــداد کـــرام تــو درود
غیر از این هر چه بگویم نه سزای تو بود
بر گرفته از سایت تبیان
امام حسن عسکری(ع) می فرمایند:
* «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» به اسم اعظم خدا، از سیاهى چشم به سفیدىاش نزدیکتر است.
* خنده بیجا از نادانى است.
* «لا يَشْغَلْكَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَل مَفْرُوض.»:
رزق و روزىِ ضمانت شده، تو را از كار واجب باز ندارد.
* «جُرْأَةُ الْوَلَدِ عَلى والِدِهِ فى صِغَرِهِ تَدْعُوا إِلَى الْعُقُوقِ فى كِبَرِهِ.»:
جرأت و دليرى فرزند بر پدرش در كوچكى، سبب عاقّ و نارضايتى پدر در بزرگى می شود.
* «ما مِنْ بَلِيَّة إِلاّ وَ لِلّهِ فيها نِعْمَةٌ تُحيطُ بِها.»:
هيچ بلايى نيست، مگر اين كه در آن از طرف خدا نعمتى است.
* «مَنْ كانَ الْورَعُ سَجِيَّتَهُ، وَ الْكَرَمُ طَبيعَتَهُ، وَ الْحِلْمُ خُلَّتَهُ كَثُرَ صَديقُهُ.»:
كسى كه پارسايى خوى او، و بخشندگى طبيعت او، و بردبارى خصلت او باشد دوستانش بسيار شوند.
* «إِنَّ الْوُصُولَ إِلَى اللّهِ عَزَّوَجَلَّ سَفَرٌ لا يُدْرَكُ إِلاّ بِامْتِطاءِ اللَّيْلِ.»:
وصول به خداوند عزّوجلّ، سفرى است كه جز با عبادت در شب حاصل نگردد.
ای غصه هايت قاتلم، هر شب دعايت می کنم
داغت نبينم جان من، جان را فدايت می کنم
بايد بلرزد قلبشان وقتی شنيدند اين سران
گفتی که من ( فعلا ) فقط دارم ( نصيحت ) می کنم !
***********
شعری برای رهبرم
اي دو چشمانت چراغ شام يلداي همه
آفتاب صورتت خورشيد فرداي همه
اي دل دريايي*ات كشتي نشينان را اميد
اي دو چشم روشنت فانوس درياي همه
خنده*هاي گاه گاهت خنده خورشيد صبح
شعله لرزان آهت شمع شبهاي همه
اي پيام دلنشينت بارش باران نور
وي كلام آتشينت آتش ناي همه
قامتت نخل بلند گلشن آزادگي
سرو سرسبزي سزاوار تماشاي همه
گر كسي از من نشاني از تو جويد گويمش
خانه*اي در كوچه باغ دل،* پذيراي همه
لاله*زار عمر يك دم بي گل رويت مباد
اي گل رويت بهار عالم آراي همه
(سروده ی حداد عادل )
ما خون دلها خورده ایم ، قرارمان برای نسل نوجوان و جوان این نبود!
من آنروز یک عشق داشتم ؛ پیروزی یا شهادت ، بعضی ها امروز هر ساعت ، عاشق و معشوق آدم های غریبه می شوند و به سادگی دل می دهند و دل ربایی می کنند!
من آنروز از گل و لای و خاک سنگرها بر لباسهای ساده ام لذت می بردم و بعضی ها امروز از شلوارهای لی خاک نما و پاره پوره خارجی !
من آنروز در جبهه زیر آفتاب داغ ، چفیه بر سر می انداختم تا نسوزم ، بعضی ها امروز رو سری از سر انداخته اند که موی سر به نامحرم نشان داده و بسوزند ودیگران راهم بسوزانند !
من در شب قبل از عملیات بر دستانم حنا می زدم تا در جشن پیروزی یا شهادت شرکت کنم ، بعضی ها امروز بر چهره شان هفت قلم مواد آرایشی خارجی می زنند تا به نامحرم بگویند : من های کلاسم ، نگاهم کنید !
من آنروز در وصیت نامه ام می نوشتم : خواهرم حجاب تو بر علیه دشمن از خون من موثر تر است ، بعضی ها امروز حتی در پروفایل شان می نویسند : همیشه به روز هستم ، دوره و زمانه عوض شده و عشق من مد گرایی و تقلید از غربی هاست .
من آنروز در بیسیم از بچه های پشتیبان می خواستم از طرفم برای دشمن نخود و آجر و سنگ ( آتش) بفرستند ، بعضی ها امروز به هر ناشناسی می گویند : برایم شارژ بفرست !
من آنروز مشامم از بوی دود و باروت پر بود و برای رسیدن به هدفم ، از آن لذت می بردم ، بعضی ها امروز از بوی الکل در انواع ادکلن های خارجی !
من آنروز خشاب و اسلحه ام را برای نابودی دشمن در بغل گرفته بودم و بعضی ها امروز سگ های نجس تزئینی گران قیمت را !
من آنروز در جبهه ، اوقات فراغتم را در چاله هایی قبر مانند ، قرآن می خواندم و اسغفار می کردم و لذت می بردم ، بعضی ها امروز در چت رو م ها به دنبال عشق ناشناس و گمشده ساعتها به بطالت ، پرسه می زنند و روم عوض می کنند !
من آنروز در هنگام عملیات ، در گوشی بیسیم ، یا زهرا(س) و یا حسین(ع) می گفتم و بعضی ها امروز در گوشی خود ،از نفس ، عشق ، ناز و فدایت شوم به نامحرم و ناشناس!
من آنروز یک دست لباس خاکی داشتم وبا آن احساس غرور ، زیبایی و عزت و شکر خدا می کردم ، بعضی ها امروز لباس های رنگارنگ خارجی و صورتی تزئین شده اما خود انگاره ای زشت که هیچگاه با تغییر مد ،از خودشان راضی نمی شوند !
من آنروز با بند انگشتانم ، با ذکر استغفرالله وقت می گذراندم و بعضی ها امروز با دگمه های بیجان موبایل برای اس ام اس های عاشقانه جدید و یا کلیدهای کیبورد برای ارسال پیام های عمومی دعوت به دوستی در روم ها !
من آنروز باد گیرم را تا روی دست و پا می کشیدم تا شیمیایی نشوم ، بعضی ها امروز شلوار و مانتوی کوتاه را انتخاب کرده اند که فضا را هم آلوده کنند !
من آنروز در خط مقدم حتی مراقب عطسه هایم بودم که حضور گروهانم را به دشمن راپرت ندهم ، بعضی ها امروز بی واهمه در خیابان قه قه می زنند و با بزک وآرایش و البسه رنگارنگ ، جلب تو جه نامحرم کرده و می گویند : مرا نیز به حساب آورید ، آدمم !
من آنروز قبل از عملیات از حلالیت خواهی از همرزمانم و بعد از عملیات ، از شکر خدا و یاد دوستان شهیدم صحبت می کردم و بعضی ها امروز از پایان سریال های عاشقانه فارسی وان و من و تو و مارک نوشیدنی های سر میز آنها !
من آنروز بعد از عملیات از بلندگوهای گوشه و کنار خط ، بهر نبردی بی امان … را می شنیدم ، و بعضی ها امروز با سیستم گوش خراش ماشین بابا ، آهنگ های رپ با الفاظ رکیک به محارم !
من آنروز از اطلاعات شخصی خود و دسته و گروهانم مراقبت می کردم تا دشمن از آن سوء استفاده نکند ، بعضی ها امروز حتی مشخصات و عکس های شخصی و خانوادگی شان را بی پروا در فیس بوک و توئیتر منتشر کرده تا نامحرمان و بیگانگان هم آن را ببینند !
من آنروز در خط مقدم ساعت ها بیدار می ماندم تا دشمن غافلگیرمان نکند بعضی ها امروز ساعتها برای ملاء عام و مد نمایی ، خود را تزئین می کنند تا نا محرمان را غافلگیر کنند!
من آنروز به شوق شرکت در عملیات یا به یاد همسنگران شهیدم اشک می ریختم و قصد انتقام از دشمن را داشتم ، بعضی ها امروز برای شکستهای عشقی شان افسرده اند و قصد انتقام از تمام آدمها و زمین و زمان را دارند !
من آنروز سرنگ ضد شیمیایی بر بدن خود شلیک می کردم ، بعضی ها امروز ، گونه بر رخ خود تزریق میکنند تا به چشم بیایند !
من آنروز خواب را بر چشمانم حرام می کردم تا ذلیل حمله غافلگیرانه دشمن نشوم ، بعضی ها امروز خواب را با نگاه به مانیتور کوچک موبایل برای اعلام تعهد به نامحرم ، بر خود حرام کرده اند!
نه ! این قرارمان نبود ! ما رفتیم تا شما نیز راهمان را ادامه دهید ، رفتیم تا امنیت امروز را به ارمغان بیاوریم و تو بتوانی عفت و حجاب فاطمی را بر گزینی ! رفتیم تا دشمن ، نتواند حیای شما را به بی حیایی تبدیل کند ،رفتیم تا اطاعت کنیم از قرآن و رسول و اولی الا مر ، تو هم مراعات کن ! بر گرد و اندکی بیاندیش ؛ … ما خون دلها خورده ایم !
برگزیده ای از یادداشت های یک جانباز شرکت کننده در عملیات ، والفجر 8 ، کربلای5 ،
متن پیام رهبر معظم انقلاب که صبح (پنجشنبه) از سوی حجتالاسلام و المسلمین محمدیگلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری، در این همایش در شهر قم قرائت شد، به شرح زیر است:
بسمالله الرّحمن الرّحیم
بزرگداشت «جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» اقدام شایستهای است در تکریم نیم قرن تلاش مخلصانه این نهاد حوزوی مبارک و متشکل از علمای فرزانه و بصیر؛ نهادی که در یکی از سختترین دورانهای عمر این حوزه عظیمالشأن، بر اثر احساس نیازی مبرم، پایهگذاری شد و در شرایط گوناگون، چه در دوران مرارتبار اختناق و چه در دوران استقرار نظام جمهوری اسلامی، مجاهدت مقدس و دشوار خود را استمرار بخشید.
جامعه مدرسین تجسم پنجاه سال تلاش و مجاهدت است.
در سالهای دشوار مبارزه با رژیم طاغوت، صدای رسا و سخن شجاعانه حوزه قم را بیمهابا به گوش همه رسانید و تهدید و فشار و زندان و تبعید، نتوانست علمای مجاهد این تشکل روحانی را که با امضای صریح خود بیانههای روشنگر این نهاد مقدس را اعتبار میبخشیدند، مردد و به عقبنشینی وادار سازد. پس از پیروزی انقلاب و استقرار نظام جمهوری اسلامی نیز حضور اعضای این جامعه در بسیاری از عرصههای سیاسی و جهادی و علمی و تحقیقی، نقش برجسته حوزه علمیه را در این عرصهها نمایان ساخت و چهرههای برجستهای از این مجموعه با برکت، در جایگاه والای مرجعیت و دیگر مسئولیتهای بزرگ روحانی وسیاسی درخشیدند و بخش عظیمی از ملت ایران، سخن آنان را در امر دین وسیاست همچون حجت شرعی و معتمَد سیاسی، با جان و دل پذیرفتند.
اکنون این مجموعه امین، با نیم قرن تجربه سیاسی و انقلابی، با نیازهای تازه و عرصههای نوین روبرو است.
روحیه تلاش و ابتکار و اقدام شجاعانه در همه عرصهها، همراه با اخلاص و صفایی که همواره در آن آشکار بوده است، خواهد توانست گامهای این رهرو پنجاه ساله را باز هم استوارتر سازد.
امروز نیروهای جوان و فاضل که ثمرات شجره طیبه حوزه علمیهاند، چشم به افقهای دور دست دوختهاند. هدفها دستیافتنی و همّتها بس بلند و استوار است.
فرصت و امید، سرمایههای خدادادی است که جهاد دشوار ملت ایران، لیاقت دریافت آن از فیض الهی را به این ملت بزرگ عطا کرده است. هنر بزرگِ بزرگان و پیشکسوتان حوزه و از جمله، نهادِ کهن و ریشهدار جامعه مدرسین، در آن است که از این سرمایه گرانقدر، بیشترین بهرهمندی را نصیب جریان دینی و انقلابی در این مهین خدایی کند. و با داشتههای امروز، فردایی روشنتر را تدارک ببینند و سخن و وعده الهی را تحقق بخشند که فرمود: أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاء، تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا…
والسلام علیکم و رحمهالله
سیّدعلی خامنهای