پیامبراکرم صلوات الله علیه وآله وسلم
هر گاه به نماز ایستادی ، با دل به خدا رو کن تا او نیز به تو رو کند.
هر گاه به نماز ایستادی ، با دل به خدا رو کن تا او نیز به تو رو کند.
ابوذر روح الله
سید محمود علایی طالقانی در ۱۵ اسفندماه ۱۲۸۹هـ. ش در دهستان گلیرد از توابع طالقان در خانوادهای متدین و اهل علم متولد شد. پدرش، ابوالحسن، از عالمان بزرگ عصر خود و از طرفداران انقلاب مشروطه بود که بعد در زمان رضا شاه پهلوی به اتفاق آیت الله سید حسن مدرس علیه دیکتاتوری و سیاستهای ضد دینی او به مبارزه برخاست.در ۱۳۱۰هـ. ش به نجف رفت، در حوزه علمیه آنجا به تحصیل پرداخت، دروس خارج را نزد آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، آیت الله محمدحسین غروی و آقا ضیاءالدین عراقی تلمذ کرد. پس از بازگشت به وطن، دوباره در حوزه علمیه قم ادامه تحصیل داد و سرانجام در ۱۳۱۷هـ.. ش از آیت الله عبدالکریم حائری و آیت الله اصفهانی اجازه اجتهاد یافت. در ۱۳۱۸هـ. ش جهت تدریس در مدرسه سپهسالار (مطهری کنونی) به تهران آمد. در همان سال با انتشار اطلاعیهای در اعتراض به سیاستهای رضا شاه در مورد کشف حجاب فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد، از این رو به زندان افتاد. او پس از رهایی، همچنان فعالیت سیاسی خود را بر ضد رژیم پهلوی دنبال کرد و چندین بار دستگیر و زندانی شد. وی پس از شهریور ۱۳۲۰ با تأسیس «کانون اسلام»، به طور رسمی مبارزه خود را علیه رژیم طاغوت آغاز کرد و به تفسیر قرآن برای عموم مردم پرداخت. همچنین مجله «دانش آموز» را منتشر کرد و سلسله سخنرانیهایی را جهت ارشاد مردم به اسلام و قرآن ترتیب داد. پس از پایان جنگ جهانی دوم و به دنبال واقعه تجزیه آذربایجان به نمایندگی از اتحادیه مسلمین روحانیت تهران به همراه ارتش به آذربایجان اعزام شد تا هم سربازان را برای جنگ آزادی بخش تشجیع و هم با نظارت دقیق بر کار ارتش گزارشی برای روحانیت فراهم کند. وی در سالهای پس از غائله آذربایجان، از یک سو به فعالیت سیاسی مشغول بود و از سوی دیگر به امور فرهنگی و آموزشی میپرداخت. مهمترین فعالیتهای فرهنگی - سیاسی او در این دوره، سخنرانی هفتگی در رادیو ایران بود. در ۱۳۲۷هـ. ش عهده دار امامت مسجد هدایت شد و آنجا را به عنوان پایگاهی جهت مبارزه با رژیم پهلوی و استبداد درآورد. تشکیل انجمنهای اسلامی در دانشگاهها و دیگر مراکز علمی با هدف مبارزه با اصول مادی و مارکسیستی از دیگر فعالیتهای وی در این دوران بود. آیت الله طالقانی در جریان ملی شدن صنعت نفت در ایران، مبارزات فراوانی کرد و نقش مؤثری در این جریان داشت. در ۱۳۳۴هـ. ش به نهضت مقاومت ملی پیوست. او پس از قیام ملی ۳۰ تیر ۱۳۳۱هـ. ش برای آشتی دادن و ایجاد تفاهم میان جناحهای مختلف نهضت ملی کوشید. در ۱۳۳۶هـ. ش از طرف ساواک به جرم مخفی کردن نواب صفوی در خانهاش دستگیر و زندانی شد، اما پس از چندی رهایی یافت و دوباره به مبارزه پرداخت. در ۱۳۳۸هـ. ش همراه میرزا خلیل کمرهای به مصر رفت، پیام آیتالله بروجردی را به شیخ شلتوت، شیخ دانشگاه الازهر و مفتی مصر رساند و در کنگره اسلامی دارالتقریب در قاهره شرکت کرد. در ۱۳۳۹هـ. ش جزء هیأت مؤسسین جبهه ملی درآمد و عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران شد. در ۱۳۴۰هـ. ش به جمع بنیانگذران «نهضت آزادی ایران» پیوست. همچنین به بیتالمقدس سفر کرد و با درد و رنجهای مردم ستمدیده فلسطین آشنا شد. آیت الله طالقانی طی سالهای ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲هـ. ش سخنراهای متعددی بر ضد رژیم پهلوی در مسجد هدایت کرد و به شدت از تسلط عدهای مرتد و بهایی در پستهای مهم مملکتی انتقاد نمود. در ۱۳۴۱هـ. ش دوباره برای مدتی به زندان افتاد. از آنجا که در قیام ۱۵ خرداد ماه ۱۳۴۲هـ. ش شرکت کرد و اعلامیه «دیکتاتور خون میریزد» را انتشار داد. بار دیگر دستگیر و زندانی شد ولی سرانجام بر اثر فشار افکار عمومی و مؤسسات بینالمللی حقوق بشر در آبان ۱۳۴۶هـ. ش آزاد شد. اما بار دیگر به دلیل طرح مسائل سیاسی و واکنش صریح نسبت به اقدامات رژیم ممنوع المنبر گردید. در ۱۳۵۰هـ. ش به دلیل حمایت از مردم فلسطین به مدت یک سال و نیم به زابل تبعید شد. در ۱۳۵۴هـ. ش نیز بار دیگر به زندان افتاد و این بار به ده سال زندان محکوم شد اما با پیروزی انقلاب اسلامی، از زندان قصر آزاد گردید. او پس از رهایی از زندان، در بحبوبه روزهای انقلاب نقش ویژهای را ایفا کرد. چندی بعد از سوی امام خمینی (ره) به عضویت شورای انقلاب درآمد و به سمت ریاست شورای انقلاب رسید. در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی از سوی مردم تهران به نمایندگی رسید. از اقدامات مهم وی در این سمت، اهتمام ویژه به مسئله شوراها بود. در اوایل امرداد ماه ۱۳۵۸هـ. ش از سوی امام خمینی (ره) به عنوان اولین امام جمعه تهران منصوب شد و تبعیت از ولایت فقیه محور حیات سیاسی آیت الله سید محمود طالقانی بود به گونهای که امام راحل با اطمینان تمام ایشان را به عنوان نخستین امام جمعه تهران منصوب کردند که این اقدام امام سبب ناامیدی و یأس بسیاری از تفرقه افکنان شد. اولین نماز جمعه تهران به امامت ایشان در ۵ امردادماه همان سال در دانشگاه تهران برگزار شد. آن عالم مجاهد احیاگر نماز جمعه در ایران اسلامی پس از انقلاب بود، چنانچه امام امت در پاسخ به افرادی که استقبال مردم و جا افتادن نماز جمعه در تردید بودند فرموده بود همین که آیت الله طالقانی امام جمعه تهران است برای استقبال مردم از نماز جمعه کافی است.
آیت الله طالقانی پنج نماز جمعه دیگر را نیز در تهران برگزار کرد که آخرین آنها به مناسبت فرا رسیدن سالگرد جمعه خونین ۱۷ شهریور ماه در بهشت زهرا و کنار مزار شهدای انقلاب بود.
آثار:
پرتوی از قرآن، مقدمه، توضیح و تعلیق برکتاب ((تنبیه الامة و تنزیه الملة))، اسلام و مالکیت، ترجمه جلد اول کتاب ((امام علی بن ابی طالب))، نوشته عبدالفتاح عبدالمقصود، به سوی خدا میرویم، پرتوی از نهج البلاغه، آینده بشریت از نظر مکتب ما، آزادی و استبداد، آیة حجاب، مرجعیت و فتوا، درسی از قرآن، درس وحدت زندگینامه خود نوشت آیت الله طالقانی.
پیام امام خمینی (ره) به مناسبت رحلت آیت الله طالقانی، ۱۹ شهریور ۵۸
انا لله و انا الیه راجعون
فمنهم من فضیً نحبهً و منهم من ینتظر. عمر طولانی این عیب را دارد که انسان هر روز عزیزی را از دست میدهد و به سوگ شخصیتی مینشیند و در غم برادری و فرو میرود. مجاهد عظیم الشان و برادر بسیار عزیز حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای طالقانی از بین ما رفت و به ابدیت پیوست و در ملاء اعلی با اجداد گرامش محشور شد. برای آن بزرگوار، سعادت و راحت و برای ما و امت ما، تأسف و تأثر و اندوه، آقای طالقانی یک عمر در جهاد و روشنگری و ارشاد گذراند. او شخصیتی بود که از حبسی به حبسی و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود و هیچگاه در جهاد بزرگ خود سستی و سردی نداشت. من انتظار نداشتم که بمانم و دوستان عزیز و پر ارج خودم را یکی پس از دیگری از دست بدهم. او برای اسلام به منزلة ابوذر بود؛ زبان گویای او چون شمشیر مالک اشتر بود، برنده بود و کوبنده. مرگ او زودرس بود و عمر او با برکت. رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او که در رأس پرهیزکارن بود و بر روان خودش که بازوی توانای اسلام. من به امت اسلام و ملت ایران و عائلة ارجمند و بازماندگان او، این ضایعة بزرگ را تسلیت میدهم. رحمت بر او و بر همة مجاهدان راه حق. والسلام علی عبادالله الصالحین.
شاگرد پروفسور حسابی بر اساس علم فیزیک، علت اینکه جهت انجام طواف دور خانه خدا خلاف جهت عقربه های ساعت است را تشریح کرد.
حسین اردکانی، دکترای علم فیزیک و از شاگردان پروفسور حسابی در گفت وگو با خبرنگار جامعه فارس گفت: هر آنچه در شارع مقدس وجود دارد دارای مبنای علمی است به طوری که در اعمال حج آمده است که جهت حرکت برای طواف به سمت چپ و خلاف جهت عقربه های ساعت باشد یا اینکه اکثر مراجع تقلید می گویند که بهتر است در ناحیه در خانه خدا تا مقام ابراهیم طواف انجام شود.
وی افزود: تمام اینها از نظر علم فیزیک قابل اثبات است. در نیمکره شمالی که خانه خدا واقع شده است وقتی هر ذره یا جسمی خلاف جهت عقربه های ساعت بچرخد 5 نیرو به آن وارد می شود که جمع این نیروها و انرژی ها به سمت داخل است. در بحث طواف هم همین است، ذرات در اینجا انسان ها هستند و مجموع این نیروها نیز به سمت مرکز که همان خانه خداست هدایت می شود.
این فیزیکدان ادامه داد: اگر در طواف، چرخش به سمت راست انجام می شد در علم فیزیک آمده است که گریز از مرکز رخ می داد و طبق قانون فیزیک ذرات که در اینجا انسان ها هستند به سمت بیرون پرتاب می شدند و نیروی آنها به سمت مرکز که همان خانه خداست هدایت نمی شد.
اردکانی گفت: حالا اگر خانه خدا در نیمکره جنوبی واقع می شد حتماً در دین ما تأکید بر این می شد که باید در جهت عقربههای ساعت یعنی به سمت راست، طواف خانه خدا انجام شود.
وی درباره تأکید بر طواف بین در خانه خدا و مقام ابراهیم نیز اظهار داشت: هر جسم متحرکی که حرکت دورانی دارد اگر شعاع کم شود، سرعت آن به طور ناخودآگاه زیادتر می شود و تمایل و تمرکز آن به سمت داخل و مرکز بیشتر می شود به همین دلیل اکثر مراجع می گویند که در این فاصله طواف خانه خدا انجام شود چون با این تمرکز، صعود و عروج رخ می دهد.
این دکترای علم فیزیک معتقد است که همه چیز در دنیا بر اساس علم فیزیک قابل بررسی است اما علم انسان در این حد نیست که تمام آنها را دریافت کند.
كاروان اول ويژه جانبازان قطع نخاع، ساعت ۸ روز هجدهم شهريور ماه با پرواز شماره ۵۰۰۸ از فرودگاه امام خميني (ره) تهران عازم مدينه منوره ميشوند.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني حج، مديركل فرهنگي و هنري بنياد شهيد و امور ايثارگران، از اعزام نخستين كاروان ويژه جانبازان قطع نخاع به مدينه منوره در هجدهم شهريور ماه خبر داد.
«حسينعلي بيات» گفت: كاروان اول ويژه جانبازان قطع نخاع، ساعت ۸ روز هجدهم شهريور ماه با پرواز شماره ۵۰۰۸ از فرودگاه امام خميني (ره) تهران عازم مدينه منوره ميشوند.
وي افزود: اين كاروان متشكل از ۴۰ جانباز ويلچري، همسران آنها و يك نفر همراه محرم از استانهاي آذربايجان شرقي، آذربايجان غربي، اردبيل، اصفهان، بوشهر، تهران، البرز، چهارمحال وبختياري، خراسان جنوبي، سيستان و بلوچستان، فارس، قزوين، كردستان، كرمان، گلستان، لرستان و مازندران است كه براي انجام مناسك حج به سرزمين وحي اعزام ميشوند.
17 شهريور مکرر عاشورا و ميدان شهدا مکرر کربلا و شهداي 17شهریور مکرر شهداي کربلا و مخالفان ملتها مکرر يزید و وابستگان او هستند امام خميني (رحمه الله علیه) با گسترش دامنه انقلاب و تظاهرات مردمي در شهرهاي مختلف دولت جمشيد آموزگار مجبور به استعفا شد و محمدرضا شاه، جعفر شريف امامي را که از سران فراماسونري و 15 سال رييس مجلس سنا بود به قصد کنترل اوضاع ، مأمور تشکيل کابينه جديد کرد. رژيم شاه با اين تغيير و تحول و اعلام سياست آشتي ملي و احترام به روحانيت، سعي داشت اوضاع را کنتر ل کرده و از خشم و نفرت عمومي بکاهد؛ اما، هوشياري حضرت امام خميني (رحمه الله علیه) باعث شد که ایشان طي پيامي خطاب به ملت ايران نقشه رژيم را رسوا و مردم انقلابي را بيش از پيش آگاه و خروشان نمايند. به اين ترتيب در 13 شهريور 1357 که مصادف با روز عيد فطر بود راهپيمايي تاريخي و عظيمي برپا شد. اين تظاهرات در روز 16 شهريور ماه بار ديگر تکرار شد و در بين مردم اعلام شد که صبح روز بعد، يعني 17 شهريور ماه در ميدان و خيابان ژاله (شهدا) تجمع صورت خواهد گرفت. در اولين ساعات جمعه 17 شهريور ماه، رژيم شاه توسط ارتشبد غلامعلي اويسي فرماندار نظامي تهران اعلام حکومت نظامي کرد؛ اما مردم در ميدان ژاله (شهداي کنوني) تجمع کردند و ناگهان با ديدن تانکها و زره پوشهاي نظامي و مأموران مسلسل به دست حکومت نظامي غافلگير شدند. مأموران مسلح پس از چند بار اخطار از زمين و هوا جمعيت را ناجوانمردانه هدف رگبار قرار دادند و مردم بيگناه را به خاک و خون کشيدند. عده زيادي از مردم در اين روز توسط دژخيمان رژيم به شهادت رسيدند، اما اين حادثه نقطه عطفي جهت افزايش خشم و اعتراض عمومي مردم و رسوايي بيش از پيش رژيم گرديد و در تاريخ ننگين ستمشاهي به عنوان جمعه سياه و جمعه خونين براي هميشه باقي ماند.
روزی یکی از اولیای خدا آمد،ایستاد صف اول نماز و به آقایی اقتدا کرد.رکعت اول را که خواند،رکعت دوم را نیت فرادی کرد.نمازش را خواند و بقچه اش را باز کرد و مشغول خوردن نان و پنیر و انگور شد.نماز که تمام شد،حاجی ها و کسانی که در صف اول ایستاده بودند،گفتند:
مشتی،تو آمدی صف اول حواس ما را پرت کردی و حالا نشسته ای نان و انگور می خوری؟
پیشنماز هم چپ چپ به این شخص نگاه می کرد،آن شخص آمد در گوش پیشنماز آهسته گفت:علت اینکه من نمازم را فرادی کرده بگویم یا می گویی؟
پیشنماز گفت:بفرمایید
او در گوش پیشنماز گفت:رکعت اول داشتی الاغ می خریدی،با خود فکر می کردی که خانه مان دور است،خوب است الاغی بخرم_البته این قصه برای صد سال پیش است،آن موقع ماشین نبود،حالا که ماشین است می خواهیم ماشین بخریم_رکعت دوم داشتی طویله می ساختی،با خود می گفتی الاغ را کجا ببرم؟بعد با خود گفتی:
گوشه خانه اتاق خالی است،همان را طویله می کنم!