پیامبراکرم صلوات الله علیه وآله وسلم
هر گاه به نماز ایستادی ، با دل به خدا رو کن تا او نیز به تو رو کند.
هر گاه به نماز ایستادی ، با دل به خدا رو کن تا او نیز به تو رو کند.
معني لغوي و اصطلاحي (شقشقيه ) و منظور ازآن در نهج البلاغه چيست؟
شقشقيه , نام يكي از خطبه هاي نهج البلاغه است كه برگرفته از كلمه <شقشقه > مي باشد كه در همين خطبه آمده است . شقشقه چيزي مانند شش گوسفند است كه شتر هنگام هيجان و نفس زدن از دهان بيرون مي آورد. در اولين مرتبه بيننده آن را با زبان اشتباه مي كند. در اين خطبه اميرالموئمنين (علیه السلام ) حوادث تلخ و مشكلات به وجود آمده بعد از وفات پيامبر و غصب خلافت توسط خلفاي سه گانه را بازگو مي كند.
در بين خطبه حضرت , شخصي از اهل عراق نامه اي به دست حضرت مي دهد. حضرت مشغول خواندن آن مي شوند. ابن عباس كه شنونده خطبه حضرت بوده است , از حضرت تقاضاي ادامه دادن خطبه را مي كند.
حضرت مي فرمايد: هيهات اي پسر عباس شقشقه شتري بود كه صدا كرد و باز در جاي خود قرار گرفت . خلاصه منظور حضرت از اين كلام اين است كه سخناني كه گفته شد شعله اي از آتش دل بود كه زبانه كشيد و فرو نشست . ابن عباس مي گويد: به خدا سوگند من هيچ گاه بر سخني همچون اين گفتار تائسف نخوردم كه امام نتوانست تا آنجا كه خواسته بود ادامه دهد.
نامزد انتخابات:
اولاً بايد به خدا و به اين انقلاب و به قانون اساسى و به اين مردم ايمان و اعتقاد داشته باشد؛
ثانياً داراى روحيهى مقاوم باشد. اين ملت اهداف بلندى دارد، كارهاى بزرگى دارد، تسليم نيست، كسى نميتواند با اين ملت با زبان زور حرف بزند. كسانى كه در رأس قوهى اجرائى قرار ميگيرند، بايد كسانى باشند كه در مقابل فشارهاى دشمنان مقاوم باشند؛ زود نترسند، زود از ميدان خارج نشوند؛ اين يكى از شرطهاى لازم است.
ثالثاً انسانهاى با تدبيرى باشند، با حكمت باشند. ما در سياست خارجى گفتيم «عزت و حكمت و مصلحت»؛ در ادارهى كشور هم همين جور است، در مسائل داخلى هم همين جور است، در اقتصاد هم همين جور است؛ بايد با برنامه، با حكمت، با تدبير، با نگاه بلندمدت و همهجانبه، با يك هندسهى صحيح كارها را مشاهده كنند، نگاه كنند، وارد ميدان شوند.
روزمرّه فكر كردن در مسائل اقتصادى، مضر است؛ تغيير سياستهاى اقتصادى به طور دائم، مضر است - در همهى بخشها، بخصوص در اقتصاد - تكيه كردن بر نظرات غير كارشناسى، مضر است؛ اعتماد كردن به شيوههاى تزريقىِ اقتصادهاى تحميلى شرق و غرب، مضر است. سياستهاى اقتصاد بايد سياستهاى «اقتصاد مقاومتى» باشد - يك اقتصاد مقاوم - بايد اقتصادى باشد كه در ساخت درونىِ خود مقاوم باشد، بتواند ايستادگى كند؛ با تغييرات گوناگون در اين گوشهى دنيا، آن گوشهى دنيا متلاطم نشود؛ اين چيزها لازم است. رئيس جمهورى كه ميخواهد اين كشور بزرگ را اداره كند، اين راه پرافتخار را به كمك مردم و براى مردم طى كند، بايد اينچنين خصوصياتى داشته باشد. رابعاً بايد تهذيب اخلاقى داشته باشد؛ نپرداختن به حواشى. اينها چيزهاى لازمى است. بنده توصيهام به همهى دولتها هميشه همين بوده است. ميدانيد من از دولتها و از رؤساى جمهور در طول اين سالهاى متمادى همواره حمايت كردم؛ توصيه هم كردم، در موارد متعدد و زيادى از آنها توضيح هم خواستم. تكيه اين بوده است كه براى مردم هزينه درست نكنند، مشكل درست نكنند، دغدغهآفرينى نكنند، مردم را دچار تشويش و نگرانى نكنند؛ البته وعدهى بيخود و بىمبنا هم ندهند، درِ باغ سبزهاى بىمنطق هم باز نكنند؛ منطقى، معقول، منطبق با واقعيت و با توكل به خداى متعال حركت را پيش ببرند؛
انشاءاللَّه در آينده هم بايد همين جور باشد.
سوال :
چرا ابلیس به محض سرپیچی از دستور خداوند، از درگاه الهی رانده شد، ولی در اعتراض فرشتگان به اصل خلقت انسان، چنین اتفاقی نیفتاد؟
پاسخ :
در هر مسئله ای، پرسش به سه منظور صورت می گیرد: یا به منظور یاد گرفتن و بالا بردن علم و معرفت است یا برای امتحان و آزمایش است یا به قصد اعتراض و انکار و تکبر ورزیدن.
پرسش فرشتگان از نوع نخست بود، نه از باب اعتراض و انکار. در حقیقت، فرشتگان می خواستند آگاهی بیشتری درباره موجودی به نام انسان داشته باشند. ازاین رو، وقتی خدا انسان را به آنها معرفی کرد، فرشتگان در برابر وی تعظیم کردند و گفتند: «سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا… ؛ پروردگارا! ما چیزی جز آنچه به ما آموختی، نمی دانیم.» (بقره: 32) از سوی دیگر، فرشتگان مانند انسان و جن از خود اختیاری ندارند تا از فرمان خدا سرپیچی کنند، بلکه موجوداتی معصوم و از معصیت و شقاوت به دورند. آنان فقط برای عبادت و اطاعت از خداوند آفریده شده اند و برخلاف خواست خداوند سبحان کاری نمی کنند، چنان که خداوند در آیه ای از قرآن می فرماید:
لَایَعْصُونَ اللَّهَ مَا مَا أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرونَ. (تحریم: 6)
فرشتگان در برابر امر خداوند نافرمانی نمی کنند و هر کاری را که خدا امر کند، انجام می دهند.
امیرمؤمنان، علی علیه السلام نیز می فرماید:
فَلَیْسَ فِیهِمْ فَتْرَةٌ، وَ لَا عِنْدَهُمْ غَفْلَةٌ، وَ لَا فِیهِمْ مَعْصِیَةٌ.1
در فرشتگان نه سستی است و نه غفلت و نه نافرمانی و گناهی از آنها سر می زند.
آن حضرت در روایتی دیگر می فرماید:
جَعَلَهُمُ اللّهُ أَهْلَ الْأَمَانَةِ عَلَی وَحْیِهِ… وَ عَصَمَهُمْ مِنْ رَیْبِ الشُّبُهَاتِ فَمَا مِنْهُمْ زَائِغٌ عَنْ سَبیلِ مَرْضَاتِهِ.2
خداوند، فرشتگان را امین وحی خود قرار داده… و آنها را از هرگونه شک و تردید دور داشته است که هیچ کدام از فرشتگان از راه رضای حق منحرف نمی شوند.
اما مخالفت و اعتراض ابلیس به قصد انکار و از روی تکبر و خودخواهی بود. خداوند در قرآن کریم می فرماید:
إِذْ قُلْنَا لِلْملائکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبی وَاسْتَکْبَرَ وَ کَانَ مِنَ الکَافِرِینَ. (بقره: 34)
هنگامی که به فرشتگان گفتیم برای آدم سجده کنید، همگی سجده کردند جز ابلیس که سر باز زد و کبر ورزید و از کافران شد.
افزون بر این آیه، آیه 75 سوره ص، 31 سوره حجر و 116 سوره طه، بر مستکبر بودن شیطان تصریح دارد.
آن گاه که خداوند از ابلیس پرسید: «مَا مَنَعَکَ أَلاَّ تَسْجَدُ إِذْ أَمَرْتُکَ؛ هنگامی که به تو امر کردم بر آدم سجده کن، چه چیز مانع سجده تو شد؟» شیطان در پاسخ گفت: «أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نّارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طَینٍ؛ من از او بهترم؛ [زیرا ]مرا از آتش آفریده ای و او را از خاک و گِل.» (اعراف: 12)
جمله «أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ»، مبیّن آن است که ابلیس برای خود شرافت ذاتی قائل بود و با این بیان، خودخواهی و استقلال ذاتی خویش را به اثبات رساند. ازاین رو، ذات کبریای خداوند بزرگ را نادیده گرفت و خود را در برابر آفریدگار، موجودی مستقل و مانند او دانست. در حقیقت، شیطان با این کار، به استکبار با خداوند پرداخت نه آدم. وی با این اعتراض، اصل مالکیت مطلق و حکمت خدا را زیر سؤال برد و انکار کرد. این همان اصلی است که همه گناهان و عصیان ها از آن سرچشمه می گیرد؛ زیرا وقتی از بنده گناهی سر می زند که از بندگی خدای تعالی و مملوکیتش خارج شود و از اینکه ترک گناه بهتر از انکار آن است، اعراض کند، این همان انکار مالکیت مطلق خدا و حکمت اوست.3 حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید:
شیطان، بر آدم علیه السلام به دلیل آفرینش خلقت او از خاک فخر فروخت و با تکیه به اصل خود که از آتش است، دچار تعصب و غرور شد. پس شیطان، دشمن خدا و پیشوای متعصبان و سر سلسله متکبران است که اساس عصبیت را بنا نهاد و با خداوند در مقام جبروتی اش به ستیز برخاست. لباس خودبزرگ بینی به تن کرد و پوشش فروتنی را کنار گذاشت.4
منابع :
1. محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، باب 22، ح 6، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404 هـ . ق، ج 56، ص175.
2. نهج البلاغه، خطبه 91.
3. نک: تفسیر المیزان، ج 8 ، صص 28 و 29.
4. نهج البلاغه: خطبه 192.
www.irc.ir
عیادت رهبر انقلاب از آیت الله طاهری خرم آبادی و جمعی از والدین شهدا در بیمارستان خاتم الانبیاء (۱۳۹۲/۰۱/۲۹ - ۲۰:۲۱)
رهبر معظم انقلاب اسلامی عصرپنجشنبه با حضور در بيمارستان خاتم الانبیاء از آیت الله طاهری خرم آبادی و جمعی از والدین شهدا که در بخش مراقبتهای ویژه این بیمارستان بستری هستند, عيادت و براي سلامتي آنان دعا كردند.
بسم الله الرّحمن الرّحيم
توجّه توجّه!
توجّه! پیامبران نمیتوانند از خود ارث بگذارند چون ما میگوئیم. تازه کجایش را دیدهاید!
ما میتوانیم اجتهاد کنیم و اجازه داریم در اجتهادمان اشتباه کنیم.
مثلاً شوهر را میکشیم (با اجتهادمان) و بعد از همسر او هتک حرمت میکنیم(به اجتهاد خودمان) و تازه زناکار هم محسوب نمیشویم(با اجتهاد خودمان)
ما وهابیها خیلی خوب هستیم و آخرش میرویم توی بهشت، به مرگ خودمان راست میگوئیم!
منبع: اسلام تکس