پیامبراکرم صلوات الله علیه وآله وسلم
هر گاه به نماز ایستادی ، با دل به خدا رو کن تا او نیز به تو رو کند.
هر گاه به نماز ایستادی ، با دل به خدا رو کن تا او نیز به تو رو کند.
هنوز دو روز از اهانت به آرامگاه «حجر بن عدی» از یاران امام علی(ع) در دمشق نگذشته است که صدها تندروی تکفیری در «کرک» واقع در جنوب اردن مقام «جعفر بن ابی طالب» را به آتش کشیدند.
تنها دو روز پس از نبش قبر «حجر بن عدی» از یاران امام علی (ع) در دمشق، وهابیها آرامگاه برادر امیرالمومنین (ع) در جنوب اردن را به آتش کشیدند.
پایگاه خبری «عربی پرس»نوشت: هنوز دو روز از اهانت به آرامگاه «حجر بن عدی» از یاران امام علی(ع) در دمشق نگذشته است که صدها تندروی تکفیری در «کرک» واقع در جنوب اردن مقام «جعفر بن ابی طالب» را به آتش کشیدند.پنجشنبه گذشته، آرامگاه حجربن عدی کندی که به دست معاویه به شهادت رسید، به وسیله مزدوران و تروریستهای سلفی سوریه نبش قبر شد. گروهکهای تروریستی، ابتدا ضریح حجر بن عدی را در منطقه «عدرا» تخریب و سپس نبش قبر کردند.
بنابر این گزارش، جسد «حجر بن عدی» هنوز سالم بوده و تروریستها، پیکر وی را به مکانی نامعلوم منتقل کردهاند.
آرامگاه جعفر بن ابیطالب معروف به جعفر طیار، در منطقه «المزار» در استان کرک واقع در جنوب اردن قرار دارد و برای فرقه اسماعیلی که یکی از فرقههای شیعی است، اهمیت خاصی دارد.
در حالی که تجاوزها و اهانتهای پیاپی به مقدسات اسلامی و قبور اولیاء الله از سوی وهابیها خشم جهان اسلام را برانگیخته است، مقامات اردن در قبال این اهانت به آرامگاه جعفر بن ابی طالب، سکوت کرده و رسانههای این کشور نیز از انتشار این خبر خودداری کردهاند.
یه نفر اومده بود مسجد و سراغ دوستان شهید ابراهیم هــــادی رو می گرفت. بهش گفتم : کار شما چیه؟! بگین شاید بتونم کمکتون کنم.
گفت: هیچی! می خواهم بدونم این شهید ابراهیم هادی کی بوده؟ قبرش کجاست؟ مونده بودم چی بهش بگم. بعد از چند لحظه سکوت گفتم: شهید ابراهیم هادیمفقود الاثره ، قبر نداره ، چرا سراغشو می گیرید؟
با یه حزن خاص قضیه رو برام تعریف کرد: « کنار خونه ی ما تصویر یه شهید نصب کردند که مال شهید ابراهیم هادیست، من دختر کوچیکی دارم که هر روز صبح از جلوی این تصویر رد میشه و میره مدرسه، یه روز بهم گفت: بابا این آقا کیه؟ گفتم: اینا رفتند با دشمنان جنگیدن و نذاشتن دشمن به ما حمله کنه و شهید شدند. از زمانی که این مطلب رو به دخترم گفتم هر وقت از جلوی عکس رد میشه بهش سلام می کنه. چند شب پیش این شهیداومده به خــــــواب دخترم
بهش گفته: « من ابراهیم هادی ام ، صاحب همون عکس که بهش سلام می کنی، بهش گفته: دختر خانوم ! تو هر وقت به من سلام می کنی من جوابت رو میدم. چون با این سن کم ، اینقدر خوب حجابت رو رعایت می کنی دعات هم می کنم.» بعد از اون خواب دخترم مدام می پرسه: این شهید ابراهیم هادی کیه؟ قبرش کجاست؟ »
… بغض گلوم رو گرفته بود، حرفی برا گفتن نداشتم، فقط گفتم: به دخترت بگو اگه می خواهی شهید هادی همیشه هوات رو داشته باشه ، مواظب نماز و حجابت باش…
منبع کتاب سلام بر ابراهیم صفحه220 سلام بر ابراهیم
نام کتاب:سلام بر ابراهيم
نويسنده:گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادي
انتشارات: پيام آزادي
قسمتي از کتاب:
محور همه فعاليت هايش نماز بود . ابراهيم در سخت ترين شرايط نمازش را اول وقت مي خواند.بيشتر هم به جماعت و در مسجد.بهترين مثال آن، نماز جماعت در گود زورخانه بود.وقتي کار ورزش به اذان ميرسيد،ورزش را قطع مي کرد نماز جماعت را….
نماینده رهبر انقلاب در سوریه:
کوچکترین تعرض به حرمهای حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) را قاطعانه پاسخ میدهیم.
نماینده رهبر انقلاب در سوریه گفت: کوچکترین تعرض به حرمهای حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) را در هر ساعت از شبانهروز قاطعانه پاسخ میدهیم و سرانجام این جنگ، شرمآورتر از جنگ 33 روزه لبنان برای گروههای افراطی سوریه و پشتیبانان آنها خواهد بود.
کوچکترین تعرض به حرمهای حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) را قاطعانه پاسخ میدهیم.
به گزارش یزدبانو به نقل از نسیم، نماینده مقام معظم رهبری در سوریه، عصر روز گذشته در همایش “رسالت روحانیت در وحدت و بیداری اسلامی” که به همت جامعه روحانیت ایالت سرحد پاکستان، در سالن قدس مجتمع آموزش عالی امام خمینی(ره) قم برگزار شد، با اشاره به اینکه بیداری اسلامی از مقوله، فکر، اعتقاد، اندیشه و احساسات است، گفت: روحانیت که با عقل، احساسات، ایمان و باورهای مردم سرکار دارد، رسالت سنگینی در ایجاد وحدت و بیداری اسلامی دارد.
- روحانیت وظیفه دارد که در تجهیز خود به معارف دینی و نشر آن در بین مردم فعال شود؛ البته لازمه آن کاربردی نمودن حوزههای علمیه است.
- رژیم صهیونیستی ابزار استکبار جهانی و فلسطین رمز مقاومت مسلمانان به شمار میرود، در فضای جهانی که تلاش میشود رژیم غاصب صهیونیستی را قانونی جلوه دنهد، باید هوشیاری و بیداری خود را حفظ کنیم.
- القاعده و جبهةالنصره ساخته و پرداخته استکبار جهانی به ویژه آمریکا است این اشتباه بزرگی است که اکنون این گروهها را دشمن آمریکا بدانیم.
- دشمنان اسلام، از ایجاد اتحاد و همبستگی بین کشورهای عربی و ایران در هراسند و به هر قیمتی درصدد جلوگیری از این رویداد هستند.
- اگر مردم کشورهای عربی، نسبت به مواضع سردمداران خود در برابر استکبار، احساس حقارت میکردند، مردم سوریه در برخورد مسئولان خود با عوامل استکبار احساس افتخار و سربلندی داشتند. اگر اکنون این کشور مورد حمله گروههای افراطی قرار گرفته است، به خاطر همین روحیه استقلالطلبی و احساس سربلندی مردم سوریه است.
- با وجود آنکه پیشبینی میکردند که در مدت دو ماه میتوانند نظام سوریه را ساقط کنند اما با حضور میلیونها هوادار دولت در راهپیماییهای مردمی، پس از دو سال نتوانستهاند که این هدف خود را محقق سازند.
قطره ای از دریای نبوت
حضرت فاطمه(سلام الله علیها)درجبهه جهاد فرهنگی
همسر یکی از پیروان اهل بیت(علیهم السلام) در شهر مدینه خدمت حضرت زهرا(سلام الله علیها)شرفیاب شد و گفت: شوهرم می پرسد که آیا او در زمره ی شیعیان شما می باشد یا نه؟ حضرت در جواب او فرمودند: «اگر به آنچه که شما را امر می کنیم، عمل می کنی و از آنچه شما را برحذر می داریم، دوری می کنی از شیعیان مایی و گرنه هرگز!» وقتی که جواب حضرت به آن مرد رسید، بسیار هراسان و مضطرب شد و با گریه و زاری مرتب می گفت: وای بر من که همیشه در آتش جهنم خواهم بود. همسر آن مرد دوباره خدمت حضرت بازگشت و حال زار همسرش را گزارش داد. در این هنگام حضرت فرمودند: «از جانب من به همسرت بگو: چنین نیست که او گمان کرده است. شیعیان ما از بهترین های اهل بهشتند و نیز همه دوستان ما و دوستان دوستان ما و دشمنان دشمنان ما جملگی در بهشت خواهند بود. کسانی که با قلب و زبان تسلیم ما اهل بیت شده باشند، چنانچه از فرمانهای ما سرپیچی کنند و از نواهی ما و دیگر مهلکات پرهیز ننمایند، هرچند از شیعیان(حقیقی و کامل)ما نیستند، ولی عاقبت از بهشتیان خواهند بود؛ اما بعد از آنکه از گناهانشان پاک و مطهر شدند: یا با بلاها و گرفتاریهای دنیایی یا با انواع سختی ها و مشکلات روز قیامت یا پس از چشیدن عذاب در طبقه سطحی جهنم. و عاقبت بخاطر محبت و دوستی شان با ما، نجاتشان می دهیم و ایشان را به پیشگاه خودمان منتقل خواهیم کرد.»
حضرت فاطمه(سلام الله علیها)درپهنه وظایف خانوادگی
در این مقام تحلیلی زیبا از شوهرداری حضرت زهرا(سلام الله علیها) در آیینه کلام فرزند پاک نهادش، امام خامنه ای(مدظله العالی)، را بیان می کنیم: «شما ببینید شوهرداری فاطمه زهرا(س)چگونه بود. در طول ده سالی که پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم)در مدینه بودند، حدود9 سالش حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع)با همدیگر زن و شوهر بودند. در این9سال، جنگهای کوچک و بزرگی ذکر کرده اند، در اغلب آنها امیرالمومنین(ع)هم بوده است. حالا شما ببینید، او خانمی است که در خانه نشسته و شوهرش مرتب در
جبهه است و اگر در جبهه نباشد، جبهه لنگ می ماند. از لحاظ زندگی هم وضع روبه راهی ندارند؛ همان چیزهایی که شنیده ایم:وَ یُطعِمونَ الطَعامَ عَلَی حُبّه مِسکِینًا وَ یَتِیمًا وَ اَسِیرًا إنّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ الله؛ یعنی حقیقتا زندگی فقیرانه محض داشتند. درحالی که دختر رهبر است، دختر پیامبر است، یک نوع احساس مسئولیت هم می کند. ببینید انسان چه روحیه قوی باید داشته باشد تا بتواند این شوهر را تجهیز کند، دل او را از وسوسه اهل و عیال و گرفتاری های زندگی خالی کند، به او گرمی بدهد، بچه ها را به آن خوبی تربیت کند. حالا شما بگویید امام حسن(ع)و امام حسین(ع)امام بودند و طینت امامت داشتند؛ زینب(س)که امام نبود. فاطمه زهرا(س)اینگونه خانه داری، شوهرداری و کدبانویی کردند و اینطور محور زندگی فامیل ماندگار در تاریخ قرار گرفتند. آیا اینها نمی تواند برای یک دختر جوان، یک خانم خانه دار یا مشرِف به خانه داری الگو باشد؟ اینها خیلی مهم است.»
خداوندا!به حق برترین بانوی عالمیان دخت نبی اکرم، حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، ما را از شیعیان واقعی ایشان قرار ده و شفاعت آن بزرگواران را روزی ما فرما.
هدیه پیشگاه باعظمت حضرت فاطمه(سلام الله علیها) 5 صلوات
گردآورنده: نجمه بهرامی
شهید مطهری در نگاه علامه سید محمد حسین طباطبایى:
وقتى كه ایشان در جلسه درسم حاضر مى شدند . ( این عبارت , عبارت خوبى نیست ولى مقصود را بیان مى كند ) بنده شوق و شعف , داشتم, به جهت اینكه مى دانستم هر چه بگویم هدر نمى رود و محفوظ است.
لطفا درباره دوران شاگردى استاد شهید مطهرى نزد شما, توضیحاتى بفرمایید؟
سى و دو سال پیش از شهادت ایشان , من از تبریز به قم پناهنده شدم . اوضاع آنجا خراب بود , بدین خاطر به قم آمدم . بعد بنا بر این شد كه در قم بمانم . تدریس درس حكمت ( فلسفه ) را شروع كردم . غیر از بنده , در قم آقاى خمینى بودند كه درس فلسفه اى داشتند و چند نفرى از آقایان در درس ایشان شركت مى كردند . ایشان[ اسفار] درس مى دادند . بعد آن آقایان , درس ایشان را ترك كردند و به حوزه درس ما منتقل شدند و شروع به تحصیل كردند . سالها این درس ادامه داشت . مخصوصا مرحوم مطهرى هوش فوق العاده اى داشت و حرف از او ضایع نمى شد . حرفى كه مى گفتم , مى گرفت و به مغزش مى رسید . هر چه مى گفتم هدر نمى رفت و مطمئن بودم كه نمى رود . وقتى كه ایشان در جلسه درسم حاضر مى شدند . ( این عبارت , عبارت خوبى نیست ولى مقصود را بیان مى كند ) بنده از شوق و شعف , حالت رقص پیدا مى كردم , به جهت اینكه مى دانستم هر چه بگویم هدر نمى رود و محفوظ است . به همین ترتیب خودش مبدأ تحصیل دیگران شد و شروع به تألیف كتابها كرد و انصافا هم كتابهایش خیلى عالى است .
در زمانى كه عده اى خواندن فلسفه را حرام مى دانستند, عمده كارهاى استاد مطهرى فلسفى بود .
علت علاقه فوق العاده ایشان به فلسفه چه بود ؟
او انسانى برهانى بود و برهانى فكر مى كرد و به برهان علاقه داشت . از این جهت , ایشان به حكمت علاقه مند شده بود و در این زمینه كارهایى هم كرد و خوب هم از عهده برآمد .
استاد مطهرى علاقه و دلبستگى خاصى به شما داشتند . شما نسبت به ایشان چه احساسى داشتید ؟
در مقابل احساسات ایشان , من هم احساسات متقابل و علاقه فوق العاده اى به ایشان داشتم , به جهت خوش فكرى و هوش سرشار و قلم بارز ایشان . خود فلسفه اسلامى كه از دست علماى اسلام رد شده و به ما رسیده است , خالى از معنویت نیست . طورى است كه خود به خود براى انسان متوجه , حالت معنویت مى آورد و تقوا را تأیید مى كند و توفیق مى دهد و به هدایت مى رساند . این فلسفه اى است كه از دست علماى اسلام درآمده است . طبعا ایشان هم مردى با تقوا بود , تقوایى كه از فلسفه به دست آورده باشد . تمام هم و نیرویش صرف فلسفه مى شد و خوب بار آمده بود .
وقتى كه ایشان درس را در خدمت شما شروع كردند , حدودا در چه سنى بودند ؟
در حدود بیست و پنج یا بیست و شش سال داشتند , بعد , مباحث و مقالاتى را كه در كتاب[ اصول فلسفه و روش رئالیسم] آمده , شروع كردیم , در آن مطالب هم یگانه كسى كه از همه جهت مطمئن بودم كه حرفم نزدش هدر نمى رود , ایشان بودند . قدرى كه گذشت , نوشتن پاورقى بر كتاب[ اصول فلسفه] را شروع كردند و همان وقت اینها را نوشتند . آن جلدهایى كه منتشر شده , از درك و فكر خوب ایشان حكایت دارد . جلد چهارم هم كه باقى مانده , ایشان نوشته و حاضر است . آن را آورد بنده دیدم و به خودش برگرداندم وگفتم كتاب دیگرى تألیف شده است .
در رساله قوه و فعل , آن قدر ایشان شوق و شعف داشت كه بنده را وارد كرد به تهران رفتم و یك هفته در منزلشان ماندم تا درباره این رساله بحث كنیم , زیرا مطالب آن براى ایشان حل نشده بود . یك هفته تمام , شب و روز با ایشان سروكار داشتم و درباره همین رساله صحبت مى كردیم .
اخیرا خودش صاحب نظر شده بود و نظر داشت , یعنى حكم مى كرد . بهترین تعبیرش هم همین است كه نظر داشت .
ضرورتى كه براى شرح[ اصول فلسفه] احساس كردید , چه بود ؟
ضرورتش این بود كه مجملات بود و مقاله هاى فشرده , و من مى خواستم باز شود و مطلب روشن شود . كسى هم كه مى توانست این كار را بر عهده بگیرد , مرحوم آقاى مطهرى بود . او شروع كرد و به بهترین وجهى هم از عهده بر آمد به همین دلیل بود كه من دو دستى كار را به او مى دادم . خدا ان شاءالله بیامرزدش .
در لحظه شنیدن خبر شهادت استاد مطهرى چه احساسى به شما دست داد ؟
دیگر اینها غیر قابل وصف است. حقیقتا بعد از فوت ایشان تأثر من , تأثر در مرگ یكى از عزیزان است . از دست رفتن ایشان ضایعه اى بود . خداوند كسانى را كه این طور جنایات را جایز مى شمارند , نابود كند .
لطفا درباره روابط معنوى ایشان با شما . . .
خواهش مى كنم راجع به معنویت و روابط معنوى اى كه با ایشان داشتم و مطالبى كه تأثر آور بود و بنده از آنها روحا متأثر شدم , نپرسید . به جهت اینكه من دوام ذكر و بیان آن را ندارم.