پیامبراکرم صلوات الله علیه وآله وسلم
هر گاه به نماز ایستادی ، با دل به خدا رو کن تا او نیز به تو رو کند.
هر گاه به نماز ایستادی ، با دل به خدا رو کن تا او نیز به تو رو کند.
امام صادق ” علیه السلام “ :
سِتُّ خِصالٍ يَنتَفِعُ بها المؤمنُ مِن بَعدِ مَوتِهِ : وَلدٌ صالِحٌ يَستَغفِرُ لَهُ ، و مُصحَفٌ يَقرَأُ فيهِ ، و قَلِيبٌ يَحفِرُهُ ، و غَرسٌ يَغرِسُهُ ، و صَدَقةُ ماءٍ يُجرِيهِ ، و سُنَّةٌ حَسَنَةٌ يُؤخَذُ بها بَعدَهُ . ( ميزان الحكمة ، ج5، ص8)
شش چيز است كه مؤمن بعد از مرگ خود از آنها بهره مند مى شود :
1. فرزند صالحى كه براى او آمرزش بطلبد ،
2.قرآنى كه از روى آن تلاوت مى كند ،
3.چاهى كه حفر مى نمايد
4. درختى كه مى نشاند .
5. نهر آبى كه در راه خدا جارى و وقف مى كند
6.روش پسنديده اى كه از خود بر جاى مى گذارد و بعد از او به آن عمل مى شود .
بسم الله الرحمن الرحیم
« گناه بزرگ فتنهگران در سال ۸۸ اين بود كه اگر خوشبينانه نگاه كنيم و بگوئيم اينها يك شبههاى، خدشهاى در ذهنشان بود، اين خدشه را به صورت ايجاد چالش براى نظام اسلامى مطرح كردند. اين گناه بزرگ، قابل اغماض هم نيست؛ آثار آن هم همچنان در جامعهى ما موجود است ».
بيانات رهبر انقلاب در ديدار نمايندگان مجلس شوراى اسلامى ۱۳۹۰/۰۳/۰۸
وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ ﴿ سوره انفال - آیه ۶۰ ﴾
با سلام و درود فراوان به پیشگاه مقدس و منور قطب عالم امکان حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان (عج) و نایب بر حقش ولی امر مسلمین جهان ، رهبر فرزانه ی انقلاب ، حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای مدظله العالی و با سلام و درودی بی پایان به ارواح طیبه ی شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، در راس آن روح بلند و ملکوتی معمار کبیر انقلاب امام خمینی رحمة الله علیه …
در آستانه ی یوم الله ۹ دی، بار دیگر بر آن شدیم تا با اقتدا به مولایمان حسین بن علی (ع)، به یزیدیان جهان کفر اعلام کنیم که در رکاب ولایت مطلقه ی فقیه و در راه آرمان های نظام مقدس جمهوری اسلامی از هیچ خبطی گذر نخواهیم کرد و فتنه گری های ابن ملجم های زمان را بی جواب نخواهیم گذاشت. یوم الله ۹ دی که به فرموده ی مقام عظمی ولایت در تاریخ این مملکت تا ابد ماندگار شد، تنها تیر کوچکی از رزمایش عظیم و همه جانبه این ملت همیشه در صحنه بود.
سرخی پرچم اباعبدالله، خط قرمز عاشقان ولایت، در هر زمان و مکانی ست و همگان دگرباره به چشم خود دیدند که تعدی از این حدود چه واکنشی را از سوی مردم غیور این نظام در پی خواهد داشت. مگر آنان که در مواجه با حقیقت غرور آفرین اقتدار این سرزمین ، به فرموده ی قرآن کریم ﴿ صُمٌّ بُکْمٌ ﴾ شده اند و هَلْ مِنْ ناصِر های ولی زمان را ﴿ لایَعْقِلونْ ﴾ …
نهم دی ماه ، یوم اللهی است که برای همیشه در تقویم ها ماند تا به همه یزیدی های زمان ثابت کند که 9 دی 1388 ؛ تنها یک تاریخ نبود بلکه آمد تا مایه عبرت اهل بصیرت باشد چرا که « فَاعْتَبِرُوا یا اُولِی الْاَبْصار ».
فتنهگران و سران آنان پیش از محاکمه در دادگاه رسمی در نزد افکار عمومی ملّت بزرگ ایران محاکمه شدند، و طرد اجتماعی و بی توجهی عموم مردم به آنان نشان از این واقعیت دارد.
اینک ما طلاب حوزه های علمیه خواهران در سالگرد این روز خدایی ، ضمن گرامیداشت این روز با رهبر فقید و فرزانه خود تجدید عهد می بندیم و اظهار می داریم که با بصیرت هرچه بیشتر بر سر آرمان های انقلاب اسلامی خود می مانیم و تا آخرین نفس و قطره خون خود بر سر این شعار خویش می مانیم که : « ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند»
همزمان با اوج گيري نهضت اسلامي مردم ايران عليه رژيم پهلوي در دوم دي ماه 1357، نزديك به هفتاد تن از استادان و مدرسين دانشگاه ها در اعتراض به رفتار خشونت آميز مأموران نظامي رژيم شاه و سركوب مبارزات حق طلبانه مردم مبارز و مسلمان ايران و نيز تعطيلي دانشگاه ها از طرف رژيم، در ساختمان مركزي وزارت علوم در مركز تهران اجتماع و تحصّن كردند. اين تحصُّن، رژيم را به خشم آورد، زيرا ديگر قشرها هم از استادانِ متحصِّن حمايت ميكردند. در پي اين تحصّن، عوامل رژيم پهلوي براي درهم شكستن اعتصاب استادان به آنها حمله كردند. در اين تهاجم، استاد كامران نجات اللهي از استادان جوان دانشگاه پلي تكنيك تهران در 27 سالگي به شهادت رسيد. فرداي آن روز در ششم دي ماه 1357، با حضور دهها هزار نفر كه در پيشاپيش آنها، آيت اللَّه سيد محمود طالقاني حركت ميكرد، پيكر شهيد نجات اللهي تشييع شد. مراسم تشييع جنازه استاد نجات اللهي، يكي از صحنه هاي خونين دوران انقلاب را رقم زد كه با يورش مزدوران پهلوي به شهادت بيش از 250 نفر از مردم مسلمان در ميدان انقلاب تهران منجر شد. سرانجام پيكر مطهر شهيد نجات اللهي در بهشت زهرا دفن شد و اين چنين بود كه فرزند برومند دانشگاه، پروانه وار، خود را به آتش گلوله جلادان خونخوار زد و با سرخرويي به لقاء پروردگار خويش شتافت.
فقيه عاليقدر حضرت آيت الله العظمي حاج سيّد مرتضي حسيني مرتضوي لنگرودي در حدود سال 1306 هـ . ق (1268 هـ . ش)در يكي از توابع شهرستان لنگرود، در بيت سيادت و تقوي، چشم به جهان گشودند. ايشان پس از گذراندن دروس مقدّماتي در اين شهر، تحصيلات ديني خود را از سال 1322 هـ . ق در حوزههاي علميّة رشت و قزوين، تا مقطع سطح پي گرفتند و سپس وارد حوزة علميّة تهران شده و در كنار تلمّذ در محضر بزرگاني همچون حكيم متألّه ميرزا هاشم اشكوري و آموختن دروس معقول از جمله: « اسفار، شرح اشارات، شرح فصوص، شوارق لاهيجي، به تدريس شرح لمعه، هداية ميبدي» و كتب ديگر پرداخت . آن فقيه فرزانه پس از 8 سال اقامت در تهران (1327 ـ 1335 هـ . ق) عازم نجف اشرف ـ مهد علم و فضيلت ـ شد و با شركت در حلقة دروس اساتيد مبرّزي چون مرجع عليالاطلاق « آيت الله العظمي حاج سيّد ابوالحسن اصفهاني» و« محقّق كبير آيت الله العظمي حاج ميرزا محمّد حسين نائيني» و ديگر عالمان و فرزانگان آن ديار، به مراتب عالي علمي و عملي نايل گشت. اين دو استاد بزرگ حوزة علميّة نجف ـ همچون ساير اساتيد ايشان ـ در اجازات متعدّد اجتهادي و روايي، منزلت علمي ايشان را با مضاميني كمنظير ستودهاند.
آن مرحوم در سال 1361 هـ . ق پس از نيل به درجات بالاي علمي، به ايران مراجعت نمود و در تهران رحل اقامت افكند و با تدريس سطوح عالي و خارج فقه و اصول، مشتاقان و طالبان علم را از اندوختههاي سالهاي متمادي تحصيل و تحقيق خود بهرهمند ساخت و در کنار آن، از خدمات ديني و اجتماعي غافل نبود كه برخي از آنها عبارتند از:
1ـ توسعه و بازسازي مسجد و مدرسة حاج ابوالفتح، (فتحيّه) كه در بدو ورود ايشان به حالت مخروبه درآمده بود.
2ـ تأسيس كتابخانهاي مجهّز براي تأمين نياز علمي طلاّب3 ـ تعليم و تربيت طلاّب مستعدّ.
4ـ احيا و تعظيم شعائر ديني با تبيين بحوث اعتقادي، تقويت و تأسيس هيئات ديني و برگزاري مجالس متعدّد مذهبي.
آيت الله العظمي لنگرودي در سال 1373 هـ . ق به شهر قم ـ عشّ آل محمّد ـ مهاجرت كردند و به تدريس خارج فقه و اصول در منزل خود واقع در كوچة عشقعلي (محلّ فعلي مدرسة علميّة آيت الله العظمي لنگرودي )پرداختند. اين درس پربار پس از چندي بر اثر استقبال طلاّب و فضلا، به مسجد عشقعلي منتقل شد.
از علما و فضلايي كه از محضر آن اسطوانة علم و فضيلت مستفيض شدند ـ علاوه بر چهار فرزند مجتهد ايشان ـ ميتوان به حضرات آيات و حجج اسلام: « شيخ محمّدعلي طالقاني، شيخ محمّدعلي كاشفي، شيخ احمد تفضّلي، سيّد محمّد اشكوري، سيّد عبدالحميد هاشمي خويي، شيخ موسي الهي، سيّد جلال حيدري يزدي، شيخ عليرضا ممجّد، شيخ محمود تحريري، شيخ محمّد امينيان، شيخ زين العابدين قرباني، شيخ محمود فاضل كاشاني، شيخ محمّدتقي اميني املشي، شيخ صادق احسان بخش، شيخ محمّد واصف لاهيجي، شيخ محمّدتقي قوام الشريعه، شيخ عبدالمكارم ربّاني املشي، سيّد محمّدباقر بنيسعيد قاضي محلّهاي، شيخ موسي زنجاني، شيخ احمد عبدمنافي، شيخ محمّد مناقبي، شيخ عبدالله قفقازي لنكراني و شيخ احمد مجتهدي تهراني» اشاره كرد.
آن فقيد سعيد صاحب تأليفات بسياري است كه اهمّ آنها عبارتند از: « تقريرات كامل از آخرين دورة خارج اصول محقّق نائيني(در حال تحقیق و طبع) ، بخشهايي از خارج فقه محقّق نائيني ،شرح مبسوطي بر طهارت عروه، حاشيه بر مكاسب، حاشيه بر رسائل، رسائل ثلاث (مطبوع)
پس از وفات مرحوم آيت الله العظمي بروجردي جمع بسياري از مؤمنين در امر تقليد به مرحوم آيت الله العظمي لنگرودی رجوع كردند، امّا افسوس ديري نپاييد كه دست تقدير، امّت شيعه را از وجود آن فقيه فرهيخته محروم ساخت و ايشان در شب اربعين سال 1383 هـ . ق برابر با 1342 هـ . ش در سنّ 77 سالگي پس از عمري مجاهدة علمي و معنوي، دار فاني را وداع گفته و پس از تشييعي با شكوه، در يكي از مقابر صحن عتيق حرم حضرت فاطمه معصومه (سلام الله عليها) مدفون شد.
اویس قرنی، ملقب به سیدالتابعین و از حواریون امام علی (ع) در چنین روزی از سال ۳۷ هجری قمری در جنگ صفین به شهادت رسید.
اویس بن عامر قرنی، از پارسایان نامدار صدر اسلام، ملقب به «سیدالتابعین» و از اصحاب و حواریون حضرت علی (ع) بود. وی در قرن، از نواحی یمن دیده به جهان گشود و زمانی که خبر رسالت پیامبر اکرم (ص) به او رسید، ایمان آورد. اویس به دلیل پرستاری از مادر پیر و ناتوانش، موفق به زیارت ظاهری پیامبر اسلام (ص) نشد، ولی پیامبر (ص) او را «نفس الرحمان» نامید و فرمود: «من از سوی یمن، بوی خدا میشنوم.» او سرانجام در جنگ صفین، به یاری حضرت علی (ع) شتافت و به درجه والای شهادت نائل آمد.
• مادر اویس، پیرزنی ناتوان، بیمار و نابینا بود. اویس به حکم فطرت و همچنین فرمایش پیامبر (ص) به نیکی و مهربانی با والدین، مراقب مادر بود. هنگامی که شوق دیدار پیامبر نور و رحمت، سرتاسر وجودش را فراگرفته بود، بر خویش واجب دانست با اجازه مادر، برای دیدار پیامبر (ص) به مدینه سفر کند. مادر که کسی جز اویس نداشت و نیازمند پرستاری بود، گفت: اگر پیامبر در مدینه نبود، توقف نکن و زود بازگرد. اویس با شور و شوق دیدار پیامبر (ص) به مدینه سفر کرد. وقتی به مدینه رسید، باخبر شد که پیامبر (ص) به سفر رفته است. او که میدانست پیامبر (ص) راضی نیست برای دیدارش به مادری بیاحترامی شود، آخرین نگاه را به خانه گلین پیامبر (ص) دوخت و با سختی از شهر ایشان خارج شد. هنگامی که پیامبر (ص) به مدینه بازگشت، به او عرض کردند: شترچرانی از یمن به نام اویس به اینجا آمد و به شما سلام رسانید و بازگشت. پیامبر فرمودند : «آری، این نور اویس است که در خانه ما هدیه گذاشته و خود رفته است»
اویس قرنی، مانند گنج گرانبهایی که در اعماق زمین قرار گیرد، در محیط زندگی خود ناشناخته بود، ولی از آنجا که هر گنجی روزی کشف میشود، اویس نیز توسط پیامبر اکرم (ص) به همه مسلمانان معرفی شد. بارها پیامبر (ص) به دیدار اویس اظهار اشتیاق میکرد. گفتند: یا رسول الله، اویس قرنی کیست که اینگونه از او یاد میکنی؟! پیامبر(ص) پاسخ دادند: «او با وجود عظمت و شخصیتی که دارد، در نظر شما فردی عادی است. اگر از میان شما غایب گردد، هرگز سراغ او را نمیگیرید و اگر در انجمن شما حاضر شود، به او اهمیت نمیدهید. او در پیشگاه الهی مقامی بزرگ دارد، به طوریکه در روز رستاخیز، در سایه شفاعت او، دو قبیله به بهشت میروند. او مرا نمیبیند ولی به آئین من ایمان میآورد و سرانجام در رکاب علی در جنگ صفین کشته میشود.»