پیامبراکرم صلوات الله علیه وآله وسلم
هر گاه به نماز ایستادی ، با دل به خدا رو کن تا او نیز به تو رو کند.
هر گاه به نماز ایستادی ، با دل به خدا رو کن تا او نیز به تو رو کند.
سلام، يه عالمه حرف تو دلمه، مونده بودم كي با شما درميون بذارم. امروز روان شناسي میگفت حرف و نگراني هاي خود رو تو دلتون نگه ندارين و به شكل صحيح برون ريزي كنين. نمي دونم خودش هم میفهمید چي مي گه يا نه. به هرحال حرف خوبي بود؛ چون اين حرفها كه تو دلم تلنبار شده، احساسم رو نسبت به خودم بد كرده. من رو برا شادي میپوشند، اما دَس رو دلم نگذارين كه دلم از دس شما خونه. با شادي حرف از من میزنید؛ ولي با غیبتها و ندونم کاریهایتون قلب سفيدم رو تيره میکنین. ديشب وقتي همه خواب بودن حرفهایی رو از داماد جوانی شنيدم. او با خدا سخن میگفت: خدايا! من و همسرم رو از مرداب رسم و رسوم غلط حفظ كن. من که مُردم از این تشریفات و خرافات مَردم. اگه میدونستم با كف و سوت اين همه فشار رواني وارد میشود، شايد از ازدواج منصرف میشدم…
قطرات اشكي كه از چشمان این داماد میریخت، هنوز قلبم رو میسوزونه. آدمای عاقل كارايي میکنن كه عين نادانيه. تازه به ما فخر هم میفروشن كه عاقلَن و انسان ناطق. من نمیدونم، ولی عدهای عقیده دارن: «دیوونهها، ديوونه نيستن و بقیه دیوانهان. دیوونهها وقتي به هم میرسن از كارهاي مضحك مردم براي هم تعريف میکنن و میخندن. اصلا اونا از دیدن کارهای دیوانه وار این انسان های عاقل نما دیوونه شده اند»
گاهي تو دلم مي گم هرچي شما آدما ميكشين حق تونه. حالم از برخي كاراتون به هم مي خوره اين روزا مشغول نوشتن كتاب فرهنگ عروسيیم. بد نيس، چندتا واژه رو براتون معنا كنم:
جهيزه: اسباب اثاثیهای است كه روي هر كدامش ماركِ مید اين خون دل ؛ (Made in khone del)دارد.
لباس عروس: لباسي است كه بسياري از آدمهای به ظاهر شاد میپوشند و میپوشانند. در ظاهر میخندند و در باطن به خاطر گرداب تجملات و چشم و همچشمی گريه.
جهيزيه بَرون: مراسمي است كه در آن اقلام جهيزه توسط هیئت داوران (مهين، شهين و رامين و… )ثبت و فيلم برداري میشود.
پاتختي: مراسمي است كه آدمها در آن آبروي برخي را با خواندن هدايا میبرند و كف میزنند و كِل میکشند. در اين مراسم هدايا با فيلم و …ثبت میشود تا مبادا فردا براي جبران بيشتر بدهند.
عروس كِشون: مراسمي است كه در آن داماد بينوا به كسي رو میزند تا ماشين شيك و گران قيمت كسي رو كرايه كند و الكي تا چند ساعت خوش باشند. در اين مراسم با هر بوق زدن در نصف شب، نفرين و ناسزای هزاران بيمار و پير زن و پير مرد همراه آنها به هوا میرود؛ و به فحش دادن به اجداد آنها، تن مردههای عروس داماد در قبر میلرزد.
آينه بخت: آینهای است كه من (لباس عروس) با این رسومات و تجملات هرچه در آن نگاه كردم جز بدبختي چيزي نديدم.
ماشين عروس: اين نوع ماشين، اغلب، نه از عروس است و نه از داماد. ماشين مردم است كه به گل هندونه و نارگيل و…آراسته میشود.
مراسم عسل خوراندن: شيريني است كه عروس و داماد پس از عقد به هم میخورانند تا مزه… كه خوردن را نفهمند.
وليمه : غذايي است كه برخي میخورند و برخي میگویند آي كوفت بخوريد.
شير بها: پول زوري است كه زنان شيرصفت از دامادان روبه صفت میگیرند.
مطرب: كسي است كه آمپر شاديش در اين شب بالا میرود و عروس و داماد در گرد شادي او تا چند سال سرفه میکنند.
سيسموني: اسباب نوزاديي است كه فرزندان بني آدم به زور عرف از غير پدر خود صاحب میشوند به گمان من علت اين كه آدمي زاد زياد به حق خودش قانع نيست اين است كه كام او را با سيسموني زور بر میدارند نه تربت سيد الشهدا و آب باران.
راستی فکر نکنین منِ لباس عروس خشکم و مخالف شادی من با دیوانگی و کم عقلی مخالفم. عاشق یک رنگی و سادگی هستم من دلم لک میزنه برم تو عروسهای مردم روستایی و عشایر اونایی که هنوز ویروس تجملات هارد ذهنشون رو خراب نکرده است. [1]
پی نوشت :
[1] . ماهنامه خانه خوبان، اسفند سال 1391.
مولای من ! هرشب که انتظار فرج می برم به روز شرمنده ام که نفس می کشم هنوز
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت عزیز ایران !
صحنه حماسی و پرشور انتخابات در روز جمعه ی ۲۴ خرداد، آزمون خیره کننده ی دیگری بود که چهره ی مصمم و پر امید ایران اسلامی را در معرض نگاه دوستان و دشمنان نهاد. رشد فزاینده ی سیاسی و پای فشردن بر مردم سالاری دینی صادقانه، حقیقت تابناکی است که با حضور متراکم شما در پای صندوق های رأی، یک بار دیگر در عمل به اثبات رسید و باطل السحر بافته ها و گزافه های دشمنان و حسودان و طمع ورزان شد.
حماسه ی حضور شما پیوند مستحکم ایران و ایرانی را با نظام اسلامی به رخ همه ی بدخواهانی کشید که با صد ترفند سیاسی و اقتصادی و امنیتی در پی گسستن یا سست کردن این اعتماد و پیوند مقدس اند.
ایرانیِ مومن و غیور در انتخابات دیروز، ظرفیت عظیم خود را در مواجهه ی متین و خردمندانه با جنگ روانی بازیگران سلطه و استکبار، با زیبایی و چیره دستی هر چه تمام تر به تصویر کشید و کشور خود و منافع ملی خود و آینده پر تلاش و امیدوارانه خود را بیمه کرد.
پیروز حقیقی انتخابات دیروز ملت بزرگ ایران است که به حول و قوه الهی توانست گامی استوار بردارد و گوهر نفوذ ناپذیر و چهره ی پر نشاط و مصمم و دل سرشار از امید و ایمان خود را به نمایش بگذارد.
اینجانب با خشوع و خاکساری در برابر لطف و رحمت خداوند حکیم و علیم، جبهه ی سپاس بر زمین می سایم و خود و شما را به ذکر و شکر و قدرشناسی این نعمت بزرگ فرا میخوانم و با سلام و عرض اخلاص به حضرت ولی اله الاعظم روحی فداه و تبریک به ملت عزیز و به رئیس جمهور منتخب جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ حسن روحانی نکاتی را به ایشان و همه آحاد ملت عرض میکنم :
1- اکنون که حماسه ی سیاسی و نقطه اوج آن در جمعه ی بیست و چهارم خرداد با پیروزی ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی به سرانجام رسیده است، هیجان و التهاب روزها و هفته های رقابت، باید جای خود را به همکاری و رفاقت داده و طرفداران نامزدهای رقیب در آزمون بردباری و متانت و دانایی نیز جایگاه شایسته ی خود را به دست آورند. هیچ احساسی، چه شادمانی و چه ناشادمانی، نباید کسی را به رفتار و گفتاری دور از شأنِ خردمندی و فرزانگی وادار کند. نگذارید بدخواهان، احساسات مردم را ابزار خواستههای پلید خویش کنند. وحدت ملی و رفق و مدارا پشتوانه ی امنیت کشور و خنثی کننده ی ترفندهای دشمنان است.
2-رئیس جمهور منتخب، رئیسجمهور همه ی ملت است. همه باید برای دست یافتن به آرمانهای بزرگی که رئیسجمهور و همکاران وی در دولت، متعهد و مسئول تحقق آنند، به آنان کمک و با آنان همکاری صمیمانه کنند.
3-اکنون پس از هفتهها گفتن و شنودن، نوبت کار و اقدام است. رئیسجمهور منتخب، تا روز پذیرش رسمی مسئولیت، دارای فرصت ارزشمندی است که شایسته است بیشترین بهره از آن برده شود و کارهائی که شروع مسئولیت خطیر ریاست جمهوری، بدان نیازمند است، بی درنگ آغاز گردد.
4-تحقق حماسه ی انتخابات، بدون شرکت و رقابت و تلاش دیگر نامزدهای ریاست جمهوری امکانپذیر نبود. لازم میدانم از همه شخصیت های محترمی که پای در این میدان نهاده و با تلاش خستگی ناپذیر خود، صحنه ی مسابقه ئی شور انگیز را آفریدند، صمیمانه تشکر کنم و آنان را باز هم به نقش آفرینی در عرصه های گوناگون انقلاب و نظام اسلامی فرا بخوانم.
5-و نیز لازم میدانم از همه ی آحاد ملت که این بار نیز حادثه ای ماندگار خلق کردند، بویژه از حضرات مراجع معظّم و علمای اعلام و نخبگان دانشگاهی و سیاسی و فرهنگی که در ترغیب به مشارکت، نقش های ارزنده ایفا کردند، و نیز از دست اندرکاران برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهر و روستا بویژه وزارت کشور و شورای محترم نگهبان که زحمات طاقت فرسای این هفته های پرکار را صبورانه تحمل کردند و با امانت کامل، این بار سنگین را به سرمنزل رساندند، و نیز از مأموران پر تلاشی که امنیت این پدیده ی حساس را در کشوری با این وسعت، تا اقصی نقاط آن، تضمین کردند و همچنین از همه ی دستگاههای همکار آنان، صمیمانه تشکر کنم و اجر وافر الهی را برای آنان مسألت نمایم.
6-لازم میدانم به شکل ویژه از رسانه ی ملی و دست اندرکاران محترم آن که شور انتخابات را رهین تلاش هنرمندانه و مبتکرانه ی خود ساختند و راوی صادق و صریح گرایش ها و اندیشه ها و هدفهای نامزدان ریاست جمهوری شدند و چگونگی دست بدست شدن قدرت در نظام جمهوری اسلامی را، به شکل آشکار در برابر چشم جهانیان گذاشتند، تشکری بسزا و بلیغ کرده، اجر و توفیق آنان را از خداوند مسألت نمایم.
در پایان بار دیگر با خشوع و ابتهال، نعمت های بزرگ الهی را سپاس گفته و با تکریم یاد امام بزرگوار و شهیدان و ایثارگران عالی مقام، آینده ئی هر چه بهتر را برای این کشور و این ملت آرزو و مسألت میکنم.
و السّلام علیکم و رحمه الله
سیّدعلی خامنه ای
شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید امام خمینی(ره) نواده حضرت امام کاظم(ع) بوده. و البته جالب تر از آن، این که این نسب، به امامزاده ای از تهران هم برمی گردد.
مطابق آنچه از اسناد و شجره نامه های تاریخ نویسان برآمده، نسب حضرت امام خمینی(ره) با 32 پشت، به امامزاده حمزه(ع) می رسد. امامزاده بزرگواری که منسوب به حضرت امام موسی کاظم(ع) است و حرم مطهرش در کنار مرقد حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) قرار دارد.
براین اساس، شجره نامه امام خمینی(ره) به این صورت است:
جالب این که اولین زیارتی که امام خمینی(ره) پس از ورود به ایران در بهمن 1357 به آن مشرف شدند، زیارت حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) و جد بزرگوارشان امامزاده حمزه(ع) بود.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی نیز در گزارش مربوط به واقع 19 بهمن 1357 مینویسد:«حضرت امام در حدود ساعت 10 شب، بدون اطلاع قبلی به اتفاق فرزندان و همراه با محافظان خویش به حرم مطهر حضرت شاه عبدالعظیم (ع) مشرف شدند. خادمان حرم که از ورود امام آگاه شده بودند، بلافاصله درهای صحن را بستند و در رواق مطهر به ایشان خیر مقدم گفتند. امام خمینی در مدخل حرم به نماز ایستادند و پس از ادای نماز و زیارت حضرت عبدالعظیم، به زیارت امامزاده حمزه (ع) مشرف شدند. در این هنگام، مردم که متوجه حضور امام شده بودند، خیابانها را پر کردند و به دادن شعار پرداختند. خادمان حرم، حضرت آیتالله خمینی را از درهای مخصوص آستانه راهنمایی کرده و به اتومبیلشان که در مقابل صحن آماده بود، رساندند و ایشان به تهران بازگشت.»